فراگیری چشم ما :
ضمن تشکر و قدر دانی از صاد عزیزم خدمت ایشان عرض کنم که هم مطلب جدید شما را تحت عنوان "تقسیم ایران و ایرانیان !؟ در سال اتحاد ملی !؟" مطالعه کردم و هم چشمم به نظری که در آنجا داده بودید افتاد و فراگرفتش ، فراگیری چشمم را عرض می کنم .
در مورد اینکه در آنجا فرموده اید این نه ایرانی که بقول بنده فرموده اند در ایرانست یا خارج از ایران و یا ... ؟ عرض کنم که قرآن العظیم می فرماید : ... ، لم یلد و لم یولد ، و لم یکن له کفوا احد .
بعبارت شما می شود تحت ایران یا فوقش و یا در کنارش ؟ پرسش شما را در آنجا عرض می کنم .
اما بحث فراگیری ما و از جمله چشم ما .
جونم بگه که در فراگیری ما هم همین تقسیمات بچشم می آید ، یعنی یک جهان خارج از ما گفته می شود و یک جهان دیگر که فراگیر جهان خارج است ، البته همانطور که پیش از این هم بعرض رسیده به این روشنی هم گفته نمی شود ، چراکه مثلا حرف از فراگیری خودما هم زده می شود مثلا تحت عنوان خود شناسی ، حالا با چشم یا یکی از هفت شهر دیگر ما ؟ مثل قضیه اصحاب کهف شهرهایش روشن نیست که مابعد اعضا و مثلا چشم ما چه خبره ؟ یکی می گوید حسه ، یکی حرف از دل هم می زند و یکی هم از عقلی می گوید که با فکرش تمیز داده نمی شود ، خلاصه مثل اصحاب کهف در آن اختلاف دارند .
البته یک چیز مسلم است ، حتی در منطق جدید یا این چیه رایانه ای ، و آنهم حفظ دستاورد اعضا و ما ورای آنست و یاد داشت محفوظ ، حتی نزد منطق جدید هم که می خواهد بگوید کاری با فراگیر یعنی ما ندارد که مثلا چشم دارد یا علاوه بر عضو حس ، قلب ، فکر و عقل هم ؟ یعنی این وسط حفظ و ذکر گریز ناپذیرست ، وگرنه هرچه بما بگویند کجا بایگانی شده بقول مرحوم علامه ؟ و در بایگانی یا حافظه هم که خاک نمی خورد ؟
بنا براین فعلا با جهان مثلا داخل جهان خارج کاری نداریم جز عضوی از اعضای آن و مثلا چشمش و فراگیری آن .
خب ، همانطور که مثلا چشم تحت عنوان یا اسم و نام ماست همین قضیه در جهان خارج هم حکمفرماست ، مثلا مرحوم علامه که چشم ما را دعوت به فراگیری جهان خارج فرموده اند ، در قاب جهان خارج حرف از اندامش زده اند و فعلا کاری هم با مثلا یک سیاهی یا اول یک سفیدی ایشان تحت عنوان مثلا اندام جهان خارج بقول ایشان نداریم ، همین اندام جهان خارج کفایت می کند .
یعنی ایشان فقط نمی فرمایند که چشم ما به جهان خارج افتاد ، بلکه می فرمایند در جهان خارج هم به اندام جهان خارج افتاد ، یعنی مثل همان چشم ما می شود اندام جهان خارج بقول ایشان .
قضیه هم همینطورست ، مثلا چشم شما در این صفحه به سیاهه ی عرایض بنده می افتد و فرامی گیرد .
حالا آیا همین قاعده فی ما بین چشم ما و اندام جهان خارج هم حکمفراست ؟ یعنی در میان این دو و هردوی دیگر یا این چهار چوب و هرچهار چوب دیگر چطور ؟
بسم الله الرحمن الرحیم 1 الحمد لله رب العالمین 2 الرحمن الرحیم 3 ملک یوم الدین 4 ... .